جستجو
-
۱تصویر
نامه
محتوای نامه به شرح زیر است: احوالپرسی؛ در باب لازمالاحترام بودن حاجی اسماعیل به دلیل دوستی با مخاطب، درباره مسافره طهرانی و دادن تصدیق به وی، اطلاع یافتن از عدم مسافرت همشیره مکرمه، همای خانم، به رضائیه، و غیره.
-
۱تصویر
نامه به عمید لشکر
نامه احتمالا از منتصر لشکر؛ درباره عدم موفقیت در گرفتن مواجب مخاطب، و اینکه مواجبی که پیش ملک خان دارد توسط وزیر دربار داده میشود؛ سهم غله؛ میرزا جعفر خان جلاءالملک وزیر مراغه؛ از مخاطب خواسته مراتب را حضور حاجی سطوة السلطنه عرض کند؛ صاحبکار از تبریز ماندن مخاطب دلتنگ است، نویسنده توصیه کرده که اگر میخواهید نوکری کنید و مواجب ببرید باید در حضور صاحبکار باشید و خدمت کنید و الا کم کم فراموش میشوید، در مورد خودش نوشته که گاهی طهران است، گاهی چهار اویماق، و قرار است به کرمان فرستاده شود؛ به والده مقامی و همشیرهها سلام رسانده است.
-
۱تصویر
نامه
محتوای نامه به شرح زیر است: شکایت از نامه ندادن مخاطب از زمان رفتن از مراغه و بیاطلاعی از محل اقامت او؛ نویسنده درگیر پارهای از مشکلات شده و از مخاطب توقع داشته در این خصوص از او و خانوادهاش با فرستادن نامه و احوالپرسی دلجویی میشدهاست، اما نمیتواند او را متهم به بیمحبتی کند زیرا حتما مشغله کاری اجازه نوشتن نامه را نمیدادهاست؛ اینکه در اداره ثبت آقای طباطبایی را دیده و از طریق او متوجه شده مخاطب در تبریز در قسمت تحویلداری اداره ثبت اسناد مشغول به خدمت است و درخواست کرده با هر پست از احوالات خود او را مطلع نماید و اینکه بنده زاده اعتصام همشیره زاده حضرت اجل است و مدت یک سال است به...
-
۱تصویر
نامه منتصرلشکر به عمید لشکر
منتصرلشکر به عمید لشکر [میرزا ابوتراب] در تبریز، که محتوای آن به شرح زیر است: احوالپرسی از مخاطب و والده مقامی؛ سؤال از وصول مواجب و غله؛ مرخصی فوج معلوم نیست به خصوص الآن که زمستان نزدیک است امید مرخصی کمتر است؛ سرکشی به خانه را به مخاطب سپرده است و میخواهد از احوالات خود و بستگان و نورچشمان و خرج و مخارج برایش مرتب بنویسد؛ سفارش کرده خدمت سطوة السلطنه برود؛ امیدوار است که میرزا احمد خان در وصول مواجب و غیره مخاطب را مساعدت و همراهی کند؛ تا کنون نامهای از میرزا احمد خان نداشته است، در این پاکت نامهای هم برای او نوشته بلکه باب مکاتبه باز شود؛ به والده و همشیرهها سلام رسانده است.
-
۱تصویر
نامه منتصرلشکر به عمید لشکر
احتمالا از منتصرلشکر به میرزا ابوتراب عمید لشکر؛ درخصوص بازگشت از مراغه و اقامت کوتاه در قریه زاویه، سپس رفتن به خانه غفورخان و رفتن به راسکان و دیدن آقایان در آنجا؛ هر کس از رفتن شما میشنود بنده را مذمت میکند، یقینا خود شما هم پشیمان شدهاید؛ آرزوی سلامتی و خوشحالی؛ نورچشم مکرم عضمت [عظمت] خانم که آسوده شد خیلی خوب است؛ نگرانی از بابت ننوشتن نامه توسط میرزا محمود خان؛ گرفتن آرد از عطا خان و دادن قبض رسید؛ رفتن محمود خان به خانه سرخاب؛ درباره خرید روغن هم برای خود مخاطب و هم برای خانه نویسنده و گرفتن هزینه آن از زن عمو؛ فرستادن گندم بعد از امن شدن راهها؛ درخواست برای فرستادن یک بسته کاغذ...
-
۳تصویر
ثقة السلطنه صدوقی به میرزا اسمعیل خان صدوقی، ۱۳۴۳ ق
پاکت از ثقة السلطنه صدوقی با مهر او در پشت، خطاب به: کلات، منزل فرمانده محترم کلات، جناب میرزا اسمعیل خان صدوقی، تاریخ ۲۰ رجب ۴۳ [یا ۴۲] ؛ نامه با تاریخ ۲۰ رجب، با امضای ثقة السلطنه: گلایه از ندادن نامه و حتی جواب ندادن به نامهها و اینکه ظاهرا در نزد آقای سلطان آسوده است و اینکه به آقای سلطان نیز بعد از افتتاح پست کلات نامه فرستاده جواب نداده است؛ اظهار ناراحتی از زندگی اش، اشاره به موضوع پیشنهاد حکومت جوین و بام و صفی آباد برای او به طهران توسط ایالت جلیله و اینکه دو روز پیش موافقت شده و قرار شده وزارت داخله حکم صادر کند که حکم صادر شده و اینکه برای رفتن به محل حکومتش نیاز به پول دارد و...
-
۲تصویر
نامه منتصر لشکر به والده
محتوای نامه به شرح زیر است: ابراز نگرانی از نامه ننوشتن مخاطب؛ به شمیران رفته بوده و تازه به طهران بازگشته، طهران خیلی گرم شده است، زمانی که در تبریز هوا گرم شد به پشت بام نروند و در حیاط بخوابند؛ آمدن به مرخصی در چهار ماه دیگر به همراه فوج؛ دو سال است که نگران معصومه سلطان و رقیه سلطان است چون مخاطب خبری از آنها نمی دهد؛ درخواست کرده خبر دریافت پنجاه تومان براتی که چندی قبل فرستاده بوده را به او بنویسند؛ اظهار خوشحالی از رسیدن آرد و پول به مخاطب بنا به خبری که از خانه ياور آقا رسیده؛ سفارش درباره تابستان و رسیدن میوه ها و نداشتن نگرانی از بابت خرج؛ درباره گرفتن پنجاه تومان از حجره حاج فرج...
-
۲تصویر
کارت تبریک نوروز
گزیده متن: «برادر با جان برابرم قربانت گردم، دو سال است به تبریز مراجعت نمودهاید، خدا لعنت کند مادر پدر سوخته اعظمالملوک را که [ناخوانا] را از من رنجاند. ولی بدانید که من هم تلافی نمودم هشت ماه است طلاق داده از خانه بیرون کردم و اگر چه مرا [ناخوانا] به خاک سیاه نشاند ولی فعلا نفسی براحت میکشم. خیال دارم که گرفتاریهایی که برای من یادگار گذاشته بلکه انشالله رفع نموده، افخم خان را با مادرش برداشته تبریز بیایم. عجالة بوسیله این کارت از دور روی ماهت را میبوسم. خواهش دارم عرض بندگی مرا خدمت حضرت علیه والده معظمه با تبریک عید [ناخوانا] نمایید. خدمت جناب دکتر تقی خان و همشیرههای عزیزم سلام مرا...
-
۴تصویر
حمید السلطان به عمید لشکر، ۱۳۳۲ ق
پاکت با مهر حمید السلطان خطاب به عمید لشکر سررشته دار فوج قهرمانیه در تبریز؛ محتوای نامه به شرح زیر است: عازم بودن میرزا باقر خان به تبریز را دلیل اختصار و عجله در نوشتن نامه ذکر کرده، خرید یک ثوب شَدّه [جامه زردوزی شده] برای همشیره و یک ثوب برای سرکار علیه عالیه، این قسمت تاریخ ۲۶ شعبان ۱۳۳۲ را دارد؛ در ادامه صفحه، یادداشت دیگری شروع می شود که در پایان تاریخ ۲۷ شعبان را دارد، نویسنده از تصمیم خود به آمدن به شهر برای احیاء ها و بازگشت پس از عید فطر می نویسد، اگر ممکن نشد اوایل خزان میاید و دیگر بازنمی گردد و از مخاطب خواسته به نورچشمان اطمینان دهد که به زودی ملاقات میسر می شود؛ یک ثوب شَدّه...
-
۱تصویر
نامه به عمید لشکر
احتمالا از منتصر لشکر؛ خطاب به معتمدالسلطان نورچشم مکرم عمید لشکر؛ که محتوای آن به شرح زیر است: ابتدا خبر رسیدن نامه ششم محرم و اظهار خوشحالی از خوب نوشتن وی و تشویق او به تمرین و تلاش بیشتر در این خصوص و تحصیل سواد و میرزا شدن و یادآوری این موضوع که مخاطب حالا لشکرنویس است و دارای لقب و مواجب است، باید هر روز در کارهایش پیشرفت کند؛ والده مقامی زن داداش کمال مراقبت را از او خواهد داشت و در مقابل او باید از ایشان اطاعت کند؛ ابراز خوشحالی از سیاحت و تغییر آب و هوای عمید لشکر و تبریک برای اسبی که به او داده شده؛ سفارشاتی در خصوص گرفتن سهم غله و گندم و پنبه و طلب مخاطب از ملک خان؛ درباره کتابچه...